شاعر : رضا توحیدی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن قالب شعر : غزل
آه ازآن دم که شاه نـالـه قـاسـم شـنـید پیکـراکـبرگـذاشت از پی قـاسم دوید گرد و غباری به پا گشت ازاین ماجرا تا شـه کـربوبـلا بر سـر قاسم رسید
پیـکـر پـور حـسـن شد هـدف اهـرمن نـالـه دشـت ودمن تا به عـوالـم رسید
آن تن صدپاره را شاه به دامن گرفت قرص قمر را نگر در بر مهـر آرمید
گفت مرا خـوانـدهای گـاه فـروماندگی نـالـه جـانـسـوز تو من نـتـوانـم شـنـید
ای گـل رنگـینقـبـا وی پسرمجـتـبی بـارگـران تو را چون بـتـوانـم کـشـید
چون شنـوم نالهات ازدل صدپارهات من نکـنـم چـارهات ای دل مارا امـید
نورو(ضیاء)م بدی یوسف کنعاندل آتش جانم شدی ای دل وجان رانوید